خدایا چنان گن که حرف و عملم یکی باشد
1- پروردگارا آن چنان کن که حرف هایم با اعمالم یکی باشد ...
این فرازی از وصیت نامه شهید عباس آویش است که در وبلاگ گلزار شهدای آهو محله محمود آباد ـ محل دفن شهید ـ آمده است. سال تولد او را 1334 و تاریخ شهادت او را 26/11/1364 در زاهدان و در اثر سانحه اتومبیل[1] ذکر کرده اند. در همین وبلاگ به اشتباه محل تولد او «محمود آباد» ذکر شده در حالی که محل تولد او روستای ترا بوده و محل سکونت ایشان محمود آباد بوده است. عباس دومین فرزند مرحوم عمورضا ومرحومه شهربانو ذبیحی مادر شهیدان عباس و اکبر آویش بود. وقتی از مرخصی جبهه به روستا میآمدم نرسیده به روستای ترا در روستای نهر مرحوم لطفعلی مظفری پدر شهید عبدالله مظفری اعلی الله مقامه الشریف را دیدم که فرمود برای چه به ترا میروی؟ امروز تمام ترایی ها برای مراسم تشییع جنازه و تدفین پسر عمو رضا به محمودآباد رفته اند. کوله پشتی جبهه ام را که به تعمد ساک مرخصی ام قرار داده بودم ـ گذاشتم و به محمودآباد رفتم. به تشییع پیکر پاک نرسیدم ولی در مراسم ختم در مسجدی در محمودآباد که نام و نشان آن را هرگز به خاطر نسپرده بودم، با اکبر آویش ـ برادر شهید عباس که در صفحههای بعد خاطرات او نیز از نظر خواهد گذشت ـ برخورد کردم، بسیار بشاش و شاداب و خندان از اینکه برادرش به وصال رسیده بود.